من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینم در زمستان ارام راه میروی که لیزنخوری
گونه هایت از سرما سرخ شده اند
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فروکرده ای
دست هایت درجیبت به هم مچاله شده اند
حرفم را پس میگیرم من عاشق توام نه زمستان...
من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینم در زمستان ارام راه میروی که لیزنخوری
گونه هایت از سرما سرخ شده اند
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فروکرده ای
دست هایت درجیبت به هم مچاله شده اند
حرفم را پس میگیرم من عاشق توام نه زمستان...
ادامه مطلب رو دوستان از دست ندید
ادامه مطلب رو از دست ندید دوستان
حتما در این دنیا جایی هست
که لحظه ای به دور از هیاهو
من و تو؛
مـــــا شویم
حتما باید چینین جایی باشد ...
مرا ببر
به همان روز
همان ساعت
و همان خیابان
که تو عابر بودی و ُ
من
ناشناس.
بار دیگر
برگرد و نگاهم کن
این
آخرین تصویری ست که از خود
به یاد دارم**.*
عادت داشت
همیشه بعد از چای
سیب گاز می زد
می گفت چای سنم را بالا می برد
و سیب جوانم می کند ....
همه چیز را مهیا کردم
توفقط به خانه برگرد...
شادی زمانی پیدا می شود، که تو از مقایسه خودت، با دیگران دست برداری.
همه میگویند هوس بد است
وقتی اسم هوس را می اورم با تعجب نگاهم میکنند
ولی من هوس هایم را دوس دارم
هوس با تو بودن
هوس غرق شدن در اغوش تو
هوس عطر تن تو
و هزاران هوس دیگر
من با این همه هوس ذره ای هم احساس گناه نمی کنم
برایم مهم نیست دیگران چه فکری می کنند
دیگر چه فرقی می کند
من عاشق تو ام
تو عاشق من
و هر دو عاشق هوس های یکدیگر ! ...
تعداد صفحات : 19